محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات مامانی

خاطرات ناناز مامان

سلام عزیزم این روزها مشغله ذهنی و کاری خیلی زیاده و کمتر می تونم سر بزنم بعد از یک ماه تقریبا دیروز موفق شدم عکس های عیدت رو ببینم . این روزها با پارسا جون: مهدت رو عوض کردیم و صبح ها اصلا تمایلی به رفتن مهد نداری و اشک مامان رو در میاری وقتی ازمهد میای ازت می پرسم بهت خوش گذشت می گی نه  می گم مربیت خوبه دوستت داره می گی نه من که دوستش ندارم الان اومدم خونه مامانمو دوست دارم خاطره خیلی زیاده نمی دونم از کجا برات بنویسم : هر وقت می خوای بخوابی میری رو تخت دراز می کشی می گی مامانم بیا آخه جدیدا عادت کردی تو بغل مامانی بخوابی تازه با اون دستای کوچولوت صورت مامانی رو هم تو دستات می گیری یه روز اص...
20 ارديبهشت 1393
1